- بازدید : (829)
در آذربایجان، قویترین حماسه و داستان، سر گذشت کوراغلو میباشد. شباهتهای بسیار این داستان با سرگذشت تاریخی بابک خرمدین قابل تأمل است. حتی اگر کوراغلو، همان بابک خرمی نباشد، باید پذیرفت که شخصیت کوراغلو تحت تاثیرِ شخصیت بابک ساخته و پرداخته شده است.
- حوزه فعالیت هر دوی اینان، سرزمین آذربایجان بوده است.
- مورخین، مادر بابک را زنی نوشتهاند که از یک چشم کور بوده است (الفهرست- ابنندیم) و کوراغلو از پدریست که او نیز نابینا میگردد.
- پایگاه عملیاتی هر دو کوههای صعبالعبور است.
- هر دو از اقوامی مانند: ارمنی، گرجی، کرد، لزگی و ... در مبارزاتشان یاری میجستهاند.
- شخصیت زن در هر دو جنبش بسیار محترم و پرقدرت است. شخصیت "نگار" زن کوراغلو، شباهت بسیاری به شخصیت "خرمه" زن جاویدانابنشهرک دارد که پس از مرگ او با خواستگاری از بابک، همسر او میشود و هموست که با استفاده از اتوریته خود، بابک را به رهبری خرمدینان برمیگزیند..
اتوریته نگار بر پهلوانان کوراغلو (دلیلر)، همان اتوریته زن جاویدان را به یاد میآورد.
در کتاب تاریخ فلسفه در جهان اسلام نوشته " حسن الفاخوری و خلیل الجر" آمده است که در میان خرمدینان سخن از تساوی حقوق زن و مرد را بوضوح میتوان دید.
- در آرمانهاشان شباهت بسیاری وجود دارد. هر دو جنبش عاری از تعصبات قومی و نژادی هستند.
* * *
رحیم رئیسنیا در کتاب کوراغلیِ خود در صفحات ۱۵۰ و ۱۵۱، از پرتو نائلی نقل میکند که:
« کوراغلیِ اصلی از ناحیۀ بولو برخاسته و ... در لشکرکشی "ئوزدمیر اوغلو پاشا" به قفقاز و آذربایجان شرکت داشته است.»
سوالبرانگیز نیست که چرا باید مردم آذربایجان یک مهاجم بیگانه و متجاوز به سرزمینشان را اینگونه دوست دارند؟ کسی که خود خون آذربایجانیان را ریخته است؟
کوراوغلوهایی که در کتاب مزبور بطوری واقعی قلمداد شدهاند، هیچیک رهبر یک جنبش گسترده و وسیع نبودهاند. در اسناد به دست آمده در بارۀ کوراغلیهای ترکیه، از شخصیتی مانند "نگار" که از قدرتی بیش از قدرت کوراغلو در نزد پهلوانان برخوردار است، اثری نمیبینیم.
داستان کوراغلو باید در سرزمینی بوقوع پیوسته باشد که زبان ترکی در آنجا، جانشین زبانی از خانوادۀ زبانهای ایرانی شده باشد. یعنی جایی مانند "آذربایجان" که در آنجا زبان ترکی جانشین زبان "آذری" شده است.
نام واقعی کوراوغلو "روشن" است، "نگار" و "پولاد" دو شخصیت اصلی داستان هستند. نام هر سهتن جزو نامهای اصیل ایرانیست و حال آنکه اگر داستان محصول اوضاع آسیای صغیر میبود، این نامها یا باید ترکی میبودند یا رومی. چرا که در ترکیه کنونی زبان ترکی جانشین زبان "رومی" شد و در میان نامهای عناصر تشکیلدهندۀ داستان، اثری از نامهای رومی دیده نمیشود.
به نظر میرسد ریشۀ ایرانی داستان، یعنی واقعۀ "بابک خرمدین" در آذربایجان، بعدها خود را با زبان ترکیِ مسلط شده، پیوند میزند تا هم در چنبره زبان "آذری" محدود نمانده و با آن زبان از یادها نرود و هم با پوشش داستانی بتواند یک واقعه تاریخی را هر چه بیشتر به میان مردمان برده و از فراموش شدنش پیشگیری کند.
frame src="http://chat.1chatroom.ir/index.php" height="230px" width="280" frameborder="0" scrolling="no">
- زمان انتشار: شنبه 15 تير 1392
-
نظرات()
- مطالبی در مورد بابک خرمدین
- کوراوغلو همان بابک خرمدین است
- معنای ایواز در حماسه ی کور اوغلو
- اسامی اسب ها بر حسب رنگشان درفرهنگ آذربایجان
- نام اصلی و تـــورکی شهرهای آزربایجان
- بابك خرمديندر آیینه اندیشه و نظر
- معرفی قاچاق نبی-سارا-وکور اوغلو در شعر شهریار
- تحقیق در مورد خرمی یا مسلمان بودن بابک
- لیلاب
- ترکهای سومر، بانیان تمدن بشری
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .